دروغ

از دروغ بپرهیز ٬ خواه کوچک باشد یا بزرگ ٬

جدی باشد یا شوخی .

                                              امام سجاد ( ع )

توکل به خدا . . .

 

روزی پیر مردی با پسرش همراه با تمام دارایی خود، یعنی یک اسب زندگی می کرد. زندگی بر وفق مراد بود و زمان نیز می گذشت. روزی اسب پیر مرد گریخت و رفت، تمام اهل آبادی به پیر مرد می گفتند: پیر مرد بد شانسی آوردی اسبت که رفت، دیگر چه کار می خواهی بکنی ؟ و پیر مرد با لبخند جواب می داد :همه چیز به خوبی پیش میرود توکل بر او. چند روز بعد اسب پیر مرد با یک گله اسب بازگشت. همه اهل آبادی به پیرمرد می گفتند : چه خوش شانسی که یکی رفت و چند آمد . و پیر مرد با لبخند جواب میداد :همه چیز به خوبی پیش میرود توکل بر او . چندی بعد پسر پیر مرد، در حال تعلیم اسبها افتاد و پایش شکست. و باز همان اهالی به اوگفتند: پیر مرد بد شانسی آوردی، پای پسرت شکست دست تنها شدی . و باز همان جمله بود که: همه چیز به خوبی پیش میرود توکل بر او . چند روز بعد از طرف حاکم فرمان رسید، که همه جوانان باید به جنگ بروند. در آن آبادی همه رفتند اما پسر پیر مرد ماند و کمک حال پدر شد . حال خود شما بگویید: که آیا همیشه تمام کارها ی ناخوشایند، بد شانسیست؟ یا همه کارهایه خوب، خوش شانسیست ؟ در هر صورت توکل بر او تحمل سختی ها را بیشتر می کند. در پناهش سعادت مند باشید .

با امید زندگی جاریست . . .

وقتی از دنیا و آدماش خسته و نا امید شدی

 

برو به کوه ـ داد بزن و بگو :

آیا باز هم امیدی هست  ؟؟؟

آنوقت در جواب خواهی شنید  :

هست . . .

هست . . .

هست . . .

!!!!!